آتش بس يا كودتا؟
تحليلى شخصى از تحولات پرشتاب خاورميانه و چهره هاى اصلى آن در دوازده روز گذشته، فضاى سياسى و نظامى منطقه، به ويژه در ارتباط با ايران، اسرائيل و آمريكا، وارد فاز جديد و پيجيده اى شده است. اتفاقاتى كه مى افتند، گاهى بيشتر شبيه به صحنه هايى از يك بازى شطرنج چندلايه هستند تا رويدادهاى معمول سياسى. در اين بين، رفتارهاى دونالد ترامب مثل يك خردادماهى كلاسيك جلوه مى كند؛ مودى، پر از تناقض وسرشار از تغييرات ناكهانى. از تهديدهاى صريح تا عقب نشينى هاى ناگهانى، از اظهار نظرهاى تند تا دعوت به مذاكره. اونه سياستمدار سنتى است ونه دييلمات كهنه كار؛ او يك تاجر است ومعامله را در هر شرايطى مى بيند. جنين فردى هر جيزى را روى ميز معامله مكذارد، حتى جنك وصلح. در طرف ديكر، بنيامين نتانياهو قرار دارد؛ با روحيه اى انتقامجويانه، زير فشارهاى داخلى و نياز مبرم به پيروزى. او به شدت به يك برك برنده احتياج دارد تا هم در سياست داخلى نفس تازه كند، هم حمايت بين المللى را حفظ كند. اما سقف جنك، به خصوص با هزينه هاى انسانى بالا، رسانه اى شدن فجايع، وفشار افكار عمومى، پایينتر از آن جيزى ست كه اسرائيل تصور مى كند . ودر اين ميان، جمهورى اسلامى ايران، با محوريت على خامنه اى، تلاش مى كند قدرت را حفظ كند. اما سيستم در حال فرسايش است؛ هم از نظر مشروعيت، هم از لحاظ اقتصادى وهم از نظر كارامدى سياسى. فشار خارجى در حال افزايش است، ودر داخل، ديكر خبرى از انسجام كذشته نيست.
تحليل من اين است كه با شدت كرفتن حملات اسرائيل – مخصوصاً در شب گذشته وفازبندى عمليات با اعلام قبلى ساعت حمله، ١٢ ساعت توقف، سپس ٢٣ ساعت آماده باش، ما در استانه ى وقوع يك اتفاق بزرك سياسى – نظامى هستيم. بيش بينى من اين است: يك آتشبس سياسى – نظامى در راه است. اما اين آتش بس نه يك توافق ساده، بلكه بخشى از يك معامله كلان است. اين معامله ممكن است شامل يك كودتاى سياسى يا حتى نظامى در ايران باشد. نتيجه اين سناريو حذف على خامنه اى از رأس هرم قدرت خواهد بود؛ چه از طريق فشار داخلى، چه از سوى بخشى از ساختار قدرت، وچه به شكل فيزيكى ونهايى. اگر چنين رخدادى رقم بخورد، بازگشت خامنه اى به قدرت را بسيار بعيد مى دانم. آتشبس در اين مدل، نه به معناى پايان درگيرى در غزه، بلكه آغاز بازچينى مهره هاى شطرنج در كل منطقه خواهد بود . البته بايد صادق بود: در اين شرايط حساس و مبهم، هيج تحليل قطعى اى ممكن نيست. ترامپ با آن ذهنيت تجارى، نتانياهو با خشم وفشار، وخامنه اى با سياست ورزى زيركانه اش، هيج كدام قابل پيش بينى نيستند. اما با توجه به شواهد ميدانى، پيامهاى متناقض، وتحركات بشت پرده، اين تحليل فعلاً به ذهن من مى رسد . اين يادداشت صرفاً يك نظريه وتحليل شخصى در دل وضعيتى است كه هر ساعت ممكن است ورق برگردد . بايد ديد كه آيا اين پيش بينى به واقعيت نزديك مى شود يا نه. ساعت: ١٠٣٠ بامداد
تاريخ: سه شنبه، ٣ تير ۱۴۰۴ برابر با : ۲۴ روئن ٢٠٢٥
تحلیل ارائه شده، با توجه به پیچیدگیهای منطقهای و بازیگران متعدد، دیدگاهی دقیق و واقعبینانه ارائه میدهد. گرچه دو ماه از زمان نگارش آن گذشته، اما بسیاری از پیشبینیها همچنان معتبر و قابل تأمل هستند و نشاندهنده عمق بحرانها و فرصتهای سیاسی در خاورمیانه میباشند.